نگرانی صهیونیستها از فروپاشی پروژه عادیسازی در آفریقا/ اسرائیل از درگیریهای سودان به دنبال چیست؟
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۰۵۲۳۳
در میان مداخلات خارجی در کودتای سودان و درگیریهای اخیر بین نیروهای تحت فرماندهی عبدالفتاح البرهان با نیروهای حمیدتی، رژیم صهیونیستی بیشترین دخالت را در امور داخلی این کشور داشته است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، کودتا در سودان و مداخلات خارجی در آن به ویژه دخالت آشکار رژیم صهیونیستی، علامت سوالهایی درباره نقش این رژیم و سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی آن در درگیریهای سودان و نیز تلاش برای تجزیه این کشور آفریقایی که از کشورهای سازشکار با اسرائیل محسوب میشود، به وجود میآورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نقش رژیم صهیونیستی در آشوبهای سودان
سودان همواره در کانون توجه رژیم صهیونیستی قرار داشته و این رژیم هیچ فرصتی را برای مداخله در اوضاع داخلی و سیاستهای خارجی سودان از دست نداده است. اما درگیریهای اخیر بین «عبدالفتاح البرهان» رئیس شورای حاکمیتی سودان و «محمد حمدان دقلو» (حمیدتی) فرمانده نیروهای واکنش سریع که منجر به تعویق گفتگو یا امضای هرگونه توافق در چارچوب عادیسازی بین این کشور و تلآویو شده، موجی از سردرگمی را در برنامههای رژیم اشغالگر به وجود آورده است.
بر همین اساس صهیونیستها طی روزهای گذشته بارها وارد خط بحران سودان شدهاند. «الی کوهن» وزیر خارجه رژیم اشغالگر هم با البرهان و هم با حمیدتی تماس گرفته و از آنها خواسته تا با برگزاری یک نشست مشترک در فلسطین اشغالی، باهم مذاکره کنند. وبسایت عبری والا در این زمینه اعلام کرد که مقامات اسرائیلی تلاش دارند حمیدتی و البرهان با میانجیگری تلآویو به توافق آتشبس برسند.
وبسایت آمریکایی اکسیوس نیز اعلام کرد که اسرائیل پیشنهاد داده تا با هماهنگی کامل دولت ایالات متحده، میزبان نشستی میان طرفهای درگیر سودان برای برقراری آتشبس میان آنها باشد.
اسرائیل در سودان چه میخواهد؟
اما «عبدالرحمن نصار» تحلیلگر امور عربی و منطقهای درباره دیدگاه اسرائیل نسبت به حوادث سودان، طی گفتگو با المیادین اعلام کرد، پاسخ دقیقی برای این سوال که اسرائیل واقعا در سودان چه میخواهد، وجود ندارد. اما با توجه به اخباری که از منابع صهیونیستی فاش میشود به نظر میرسد که اسرائیل نیز مانند آمریکا و انگلیس، در این درگیریها و تحریک آن نقش دارد.
به گفته این تحلیلگر عرب زبان، وزارت خارجه رژیم صهیونیستی تمایل دارد از عبدالفتاح البرهان به عنوان نماینده ارتش سودان و کسی که قرارداد عادی سازی با تلآویو را امضا کرده حمایت کند. این درحالی است که سرویس جاسوسی موساد قصد حمایت از حمیدتی را دارد؛ زیرا او مجموعهای از خدمات مستقیم را از طریق امارات به اسرائیل ارائه میکند. اما با این وجود نمیتوان گفت که بین موساد و وزارت خارجه رژیم صهیونیستی درباره حمایت از طرفهای درگیر سودان اختلاف نظر وجود دارد؛ زیرا اسرائیل از همان ابتدا اعلام کرده که پیروزی هریک از طرفها در سودان، به نفع این رژیم است.
وی با اشاره به نقش رژیم صهیونیستی و موساد در درگیریهای سودان تاکید کرد، تضعیف سودان و تجزیه آن به نفع اسرائیل است. درواقع استراتژی رژیم اشغالگر در همه کشورهای آفریقایی به این شکل است که در زمان جنگ داخلی، برای هر دو طرفِ درگیر، سلاح و اطلاعات ارسال میکند و در زمان صلح، پروژهها و سرمایهگذاریهای مختلفی به ویژه در زمینه کشاورزی و منابع معدنی با هر دو طرف انجام میدهد و به این ترتیب از منابع طبیعی غنی در این کشورها همچون طلا و الماس و .. سود میبرند.
عبدالرحمن نصار تاکید کرد، به طور کلی آنچه برای اسرائیل مهم میباشد این است که سودان به طور کامل از مدار اسلام و محور مقاومت خارج شده و به کشوری ضعیف تبدیل گردد که تلآویو بتواند به راحتی برنامههای خود را در آن اجرا کند.
«ثابت العمور» پژوهشگر علوم سیاسی و روابط بینالملل نیز به نوبه خود در این زمینه اعلام کرد، در مرحله اخیر سودان بسیار نزدیک به امضای توافق نهایی برای عادیسازی رسمی روابط با اسرائیل در همه ابعاد بود و وزیر خارجه این رژیم در سفر خود به سودان در ماه فوریه این مسئله را عنوان و تاکید کرد که قرارداد عادی سازی با این کشور ظرف چند ماه آینده در واشنگتن امضا خواهد شد.
نگرانی اشغالگران از فروپاشی توافق سازش با سودان
به گفته العمور، اما درگیری بین البرهان و حمیدتی منجر به تعویق امضای توافق مذکور شد. در این میان صهیونیستها نگرانند که در پی آشوبهای اخیر در سودان و احتمال وقوع جنگ داخلی، رهبران دیگری در این کشور به ویژه از میان مردم روی کار بیایند که سیاستهایی متفاوت از رهبران نظامی دارند و احتمال اینکه عادیسازی با اسرائیل را رد کنند بسیار زیاد است. بر همین اساس برای اسرائیلیها تفاوت چندانی ندارد که برنده کودتای سودان حمیدتی باشد یا البرهان؛ چرا که هردو آنها گرایش نزدیک به تلآویو دارند.
روزنامه اسرائیل هیوم با انتشار گزارشی درباره درگیریهای سودان اعلام کرد، اسرائیل از توقف روند عادیسازی با سودان که دروازه نفوذ و حضور اسرائیل در قاره آفریقاست به شدت میترسد.
روشن است که اسرائیل نمیخواهد توافق عادیسازی با سودان را به تعویق بیاندازد؛ به ویژه بعد از تحولات اخیر منطقه غرب آسیا از جمله توافق ایران و عربستان که ضربه بزرگی به پروژه عادی سازی رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی بود. بر همین اساس صهیونیستها برای گسترش پروژه مذکور خود چشم به کشورهای آفریقایی دوختهاند.
با وجود اینکه رژیم اشغالگر اخیرا در آفریقا توجه زیادی به نیجر و موریتانی نشان داده اما نمیخواهد نفوذ خود را در سودان از دست بدهد و قصد دارد به ویژه در سایه شرایط آشفتهای که جبهه داخلی جامعه صهیونیستی از سر میگذراند، عادی سازی رسمی با سودان را به عنوان دستاوردی در برابر افکار عمومی اسرائیلیها ارائه کند.
4 سناریو فراروی سوداننگرانی اسرائیل از احتمال پایان روند عادیسازی با سودان
در واقع عادیسازی رژیم صهیونیستی با سودان در شرایط کنونی از 2 منظر برای صهیونیستها اهمیت دارد:
-اول اینکه سودان برای اسرائیل به مثابه دروازه ورود به قاره آفریقاست و تثبیت نفوذ این رژیم را در یک منطقه راهبردی بسیار مهم تضمین میکند.
-دوم اینکه عادیسازی رسمی با سودان میتواند یک دستاورد برای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اشغالگر جهت مقابله با بحران سیاسی و امنیتی پیچیده این رژیم تلقی شود.
اما همه این محاسبات اسرائیلیها بعد از وقوع کودتا در سودان، به هم ریخت و دست کم تا زمان پایان درگیری بین نیروهای ارتش و نیروهای واکنش سریع، روند عادی سازی سودان با اسرائیل به کلی متوقف میگردد.
بنابراین در حال حاضر رژیم صهیونیستی 3 گزینه برای تعامل با بحران سودان دارد:
- باز کردن کانالهای ارتباطی با گروههای غیرنظامی سودان.
- ورود به عمق بحران سودان با دعوت مستقیم از حمیدتی و البرهان برای سفر به اراضی اشغالی و مذاکره جهت رسیدن به توافق آتشبس.
-تلاش برای امضای توافق عادی سازی با یک کشور آفریقایی دیگر که بتواند جبران خسارت به تعویق افتادن قرارداد سازش با سودان شود. این کشور میتواند نیجر باشد. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در سفر اخیر خود به نیجر مسئله عادیسازی این کشور با رژیم صهیونستی را مطرح کرد.
روشن است که هرگونه شکست در روند عادیسازی رژیم صهیونیستی با سودان، بر پروژه نفوذ اسرائیل در جهان عرب و قاره آفریقا تاثیر منفی میگذارد؛ زیرا همانطور که گفته شد سودان دروازه ورود اسرائیل به آفریقاست. علاوه بر آن صهیونیستها نگران حضور ایران، روسیه و چین در سودان و کل آفریقا هستند.
در سطح اقتصادی، سودان یک منطقه سرمایهگذاری جدید برای رژیم صهیونیستی محسوب میگردد. در سطح ژئوپلتیک نیز حضور اسرائیل در سودان به معنای حضور نامحدود و دائمی این رژیم در دریای سرخ است.
این احتمال نیز وجود دارد که رژیم صهیونیستی از سودان به عنوان اهرم فشاری علیه مصر و باجگیری از این کشور در مسئله آب رود نیل استفاده کند که یک چالش امنیتی نه تنها برای مصر بلکه برای کل منطقه عربی است. علاوه بر آن عادیسازی رژیم اشغالگر با سودان فرصتی برای اخراج بیش از 150 هزار آواره آفریقایی به این کشور خواهد بود.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: کشور سودان رژیم صهیونیستی اسرائیل درگیری های سودان رژیم صهیونیستی عادی سازی رژیم روند عادی سازی رژیم اشغالگر عادی سازی صهیونیست ها درگیری ها تل آویو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۰۵۲۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرطان اسرائیل در روزهای پایانی
پانزدهم سپتامبر ۲۰۲۰ (۲۵ شهریور ۱۳۹۹) هنگامی که سران دو دولت عربی امارات و بحرین در قالب معاهده ابراهیم به میزبانی دونالد ترامپ رئیسجمهور وقت امریکا، توافق عادیسازی با رژیم صهیونیستی را امضا کردند، شاید کمتر ناظر و تحلیلگری فکر میکرد که این توافقنامه سیاسی - امنیتی که آن روزها رویکرد اقتصادیاش بیشتر تبلیغ میشد و حتی به نفع صلح و امنیت منطقه تفسیر میشد، به سرنوشتی دچار شود که اکنون نه فقط هیچ اثری از آن نیست که اکنون دانشجویان دانشگاههای امریکا، اروپا و کانادا مدافع آرمان فلسطین شدهاند و اعتراضات گسترده آنها به چالشی امنیتی برای سران دولتهای غربی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
هدف خطرناکترین توافق عادیسازی روابط، ادغام رژیم صهیونیستی در جوامع عربی و اسلامی و نادیده گرفتن مسئله فلسطین در ازای برخی منافع اقتصادی بود، که این طرح امنیتی و سیاسی قرار بود از طریق گشایش سفارتخانههای رژیم صهیونیستی در پایتختهای عربی اجرایی شود که حتی زمزمههایی برای عادیسازی روابط عربستان سعودی هم شنیده شد.
عملیات غرورانگیز مجاهدان فلسطینی در قالب طوفان الاقصی در ۱۵ مهر سال ۱۴۰۲ (۷ اکتبر ۲۰۲۳)، اما همه این رشتهها را پنبه کرد و چنان ضربهای به رژیم صهیونیستی زد که هیمنه آن در ابعاد دفاعی، امنیتی، نظامی و اجتماعی یکجا فروپاشید.
رژیم صهیونیستی پس از آن برای جبران حیثیت از بین رفته خود با حمایت و پشتیبانی امریکا و دیگر شرکای غربیاش، حملات موشکی، توپخانهای و زمینی گستردهای را علیه ساکنان بیدفاع غزه در گستره ۳۶۰ کیلومتر مربع تدارک دید که حاصل آن شهادت ۳۴ هزار نفر از زنان و کودکان این جغرافیای کوچک است، بیآنکه در حوزه نظامی دستاوردی برای سران رژیم صهیونیستی درپی داشته باشد. همین جنایات و نسل کشی هاست که اکنون و پس از قریب به هشت ماه از عملیات طوفان الاقصی، فلسطین نه تنها مسئله دنیای اسلام که فراتر از آن به مسئله اول جهان تبدیل شده است.
گسترش دامنه اعتراضات دانشجویی در امریکا و اروپا علیه رژیم صهیونیستی که این روزها با شدیدترین روشهای پلیسی، به خشونت کشیده شده است، فقط نمونهای از این خیزش جهانی است که روز به روز در حال افزایش است. مهاجرت معکوس یهودیان از سرزمینهای اشغالی، اختلافات درونی سران ارتش صهیونیستی و شکنندگی و بیثباتی سیاسی هم از چالشهای امنیتی است که هراز گاهی اخبار آن به رغم سانسور شدید، سر از رسانهها در میآرود. رژیم «غیرقابل ترمیم» صهیونیستی، اما با وجود این همه چالش امنیتی، دفاعی و سیاسی ۱۳ فروردین ماه گذشته دست به حماقت بزرگتری زد و ساختمان کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق سوریه را هدف حمله موشکی قرار داد که طی آن هفت تن از مستشاران جمهوری اسلامی ایران را به شهادت رساند.
سران رژیم شاید با این تصور که جمهوری اسلامی ایران از رویارویی مستقیم ابا خواهد داشت و در صورت اقدام متقابل ایران، امریکا و دولتهای غربی را در کنار خود خواهند داشت، دست به قمار بزرگی زدند که نتیجه آن از هر دو سو باخت مطلق بود. پس از حمله تروریستی به بخش کنسولی جمهوری اسلامی ایران در دمشق، صبر استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به سر آمد و رهبر معظم انقلاب اسلامی، رسماً و علناً از پاسخ پشیمان کننده و سیلی به سران رژیم صهیونیستی سخن به میان آوردند.
وعدهای که چندان طول نکشید و بامداد ۲۶ فروردین نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک عملیات ترکیبی که «وعده صادق» نامگذاری شد، با استفاده از انواع پهپادها و موشکهای بالستیک و کروز، مواضع دفاعی و امنیتی رژیم صهیونیستی را درهم کوبید. آنهم در شرایطی که به اذعان بسیاری بیش از ۲۰ کشور از جمله شرکای غربی و متحدان منطقهای در مقابله پدافندی با حمله تلافی جویانه جمهوری اسلامی ایران بسیج شدند و در عمل نتوانستند مانع از عبور موشکها و پهپادهای تهاجمی ایران از آسمان رژیم اشغالی و گنبد آهنین پوشالین شوند.
اکنون که تحولات سه سال گذشته را مرور میکنیم، نه تنها از طرح عادیسازی روابط خبری نیست، که سران رژیم صهیونیستی در حصارهای امنیتی خود هم احساس نا امنی میکنند. آنها نه تنها با حملات جنایتکارانه نتوانستند غزه را فتح کنند و اسرای نظامی خود را آزاد کنند، بلکه برای رهایی از این باتلاق خود ساخته، حاضر شدهاند به مطالبات مجاهدان فلسطینی تن بدهند و برای به تأخیر انداختن مرگ تدریجی خود زمان بخرند. اما این تحرکات نتیجهای در اصل ماجرا ایجاد نخواهد کرد. رژیم صهیونیستی اکنون نزد افکار عمومی جهان مرده است و دانشگاههای امریکا و اروپا به جنازه او لگد میزنند. روند تحولات هیچ چشم انداز روشنی را برای رژیم صهیونیستی ترسیم نمیکند، سرطان بدخیم اسرائیل روزهای پایانی خود را سپری میکند.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی